وبلاگ

ترس از شروع کار در فیلمنامه نویسی

ترس از شروع کار در فیلمنامه نویسی--
فیلمنامه

ترس از شروع کار در فیلمنامه نویسی

شجاعت،عدم حضور ترس نیست،
اما تو قضاوت با چیزهای دیگه بیشتر از ترس اهمیت داره.
-امبروس ردمون

اگه از هر نویسنده مشتاقی بپرسین که چرا هنوز داره روی نسخه اول فیلم‌نامه‌اش کار می‌کنه …

و چرا هنوز فیلم‌نامه‌ای رو که از چند سال قبل شروع کرده، تموم نکرده، بی‌شک یه‌رشته بی‌پایان از عذرها و بهانه‌ها رو ردیف می‌کنه:

« به‌اندازه کافی وقت نداشتم… » 

« من خیلی خوب نیستم … »

« چند تا بچه دارم … »

« پول خرید نسخه آخر نرم‌افزار فیلم‌نامه‌نویسی را ندارم … »

 « مدیر برنامه ندارم … ».

اینا همه از ترس و عدم اعتمادبه‌نفس ناشی می‌شه.

در حقیقت کل این صنعت روی ترس بناشده.

ترس از بله گفتن به پروژه‌هایی که استعداد شکست تو گیشه رو دارن.

ترس از موفق نشدن یک فیلم‌نامه خوب.

ترس از کنار گذاشته شدن و هرگز کار نکردن.

شما تو این راه تنهایین!!!

ترسا رو در آغوش بگیرین و به هر حال کار خودتون رو بکنین.

ممکنه این موضوع کاملاً واضح باشه، اما این عادت مهمیه که باید اون رو گسترش بدیم.

چراکه موفقیت تو هر زمینه‌ای، فقط وقتی حاصل می‌شه که به  ترسها چیره بشین و اعتمادبه‌نفستون رو افزایش بدین.

خبر خوب اینه که اعتمادبه‌نفس رو می‌شه تو خودتون بوجود بیارین و اون رو گسترش بدین.

هیچ‌کس با اعتمادبه‌نفس به دنیا نمی‌آد .

تو هالیوود یه کم اعتمادبه‌نفس تا چه جاها که نمی‌ره.

ران باس  میگه:

حتی امروز هم تو یه استودیو جلسه دارم و به من می‌گن:

«ران ما فکر می‌کنیم این فیلم‌نامه در حد استانداردهای تو نیست و اصلاً چیزی که انتظار داشتیم نشده»

این جمله منو ویرون می‌کنه.

من برمی‌گردم خونه و واقعاً و واقعاً و واقعاً احساس بدی پیدا می‌کنم.

حتی وقتی هم که گروهم به من می‌گن:

« تو نویسنده بزرگی هستی. تو فوق‌العاده‌ای»

باز هم شما استعداد خودتون رو زیر سؤال می‌برین!!!

یه بار داستین هافمن به من گفت:

« هر نقشی که بازی می‌کنم، می‌تونه آخرین نقش من باشه. بعدازاین یکی ممکنه اون‌ها بفهمن که من دیگه نمی‌تونم بازی کنم.»

چیزی که اون می‌گه، اینه که با این ترس، شما اون‌طور که همیشه باید خوب باشین، نیستین.

این ترسها همیشه با شماست.

چراکه هیچ استاندارد عینی و واقعی‌ای وجود نداره.

حتی وقتی‌که فیلم‌نامه ساخته می‌شه، متوجه می‌شین که این فیلم‌نامه به‌طور کامل به شما تعلق نداره.

اون فیلم مال جولیا رابرتزه یا هزاران عامل دیگه!!!

ممکنه فیلم‌نامه‌تون ساخته نشه!

و بعدی هم شکست بخوره. خیلی سخته تو صنعتی حضور داشته باشین که از یه طرف آدم‌ها به شما می‌گن:

« تو واقعاً معرکه‌ای»

و از اون‌طرف استودیو‌ها شما رو دوست ندارن.

کی درست می‌گوید کی غلط؟

اما شما واقعاً نمی‌خواین تسلیم این نبودنِ امنیت بشید،چراکه این کار شرط لازم برای تحقیر شدنه.

وقتی شما نسبت به کیفیت کارتون کوتاه نمیاید، مرد به‌حساب می‌آید.

چراکه اون‌ها می‌گن چون مشهور هستین دلیل نمی‌شه که چیزی که از ذهنتون بیرون می‌آی طلا باشه؛ اون‌هم فقط به این دلیل که اون حرف رو شما زدین.

بی‌آنکه آدم متکبری باشم، بیشتر اعتمادبه‌نفس دارم!

لزلی نیکسون میگه :

همه نویسنده ها شک‌هایی دارن. اما من به‌طورکلی و به‌عنوان یه آدم، همیشه راحت بودم و تو بیشتر موارد نترسیدم.

من اون افسردگی‌هایی رو که بیشتر نویسنده های مبتدی به اون مبتلا میشن ندارم.

بی‌آنکه آدم متکبری باشم، بیشتر اعتمادبه‌نفس دارم.

فکر می‌کنم شما باید اون‌قدر اعتمادبه‌نفس داشته باشین که گاهی بگین:

« فکر نمی‌کنم بتونم از پس این کار برایم».

و اگه می‌دونین که نویسنده مناسبی برای این پروژه نیستین، کار رو قبول نکنین.

این نشانه صداقت شما داره که می‌دونین همیشه نمی‌شه هر کاری رو انجام داد.

شجاعت، چیزی است که بعداً اتفاق می‌افتد!!!

آکیوا گلدزمن میگه:

یه مفهوم شگفت‌آور وجود داره که فکر می‌کنم اونو تو فیلم سه پادشاه شنیدیم.

اون جایی که کسی می‌گه:

« شجاعت چیزیه که بعداً اتفاق می‌افته».

من همیشه اعتقاد داشتم که وقتی شما با پرچمی تو دست به میدون نبرد وارد می‌شید، تو اون لحظه، ناامیدانه سعی‌تون اینه که اون چیز رو انجام بدین که  از شما می خوان، شما دارین اون چه رو که لازمه انجام بدین.

بعداً به‌اندازه کافی وقت دارین که احساس ترس، افتخار و شجاعت داشته باشین.

من همیشه از شکست تو نوشته‌هام ترسیدم؛ وقتی‌که لو می‌رین و تقلبتان معلوم می‌شه.

این‌طوری دیگر بهتون اجازه نمی‌دن بنویسین.

هر آدم خلاقی این ترس رو احساس نمی‌کنه، خودش رو به خطر میندازه تا خشنود بشه.

وگرنه نوشتن تبدیل به عذاب می‌شه. شاید لازم باشه کمی اعتمادبه‌نفس باشین تا به جلو رانده بشین.

 

در آغاز کارم کاملاً شک داشتم

اسکات روزنبرگ میگه:

در ابتدای کارم کاملاً شک داشتم و هنوز هم دارم اما به خاطر اون‌ها زمین‌گیر نشدم.

نمی‌دونم چرا حدس می‌زنم که احتمالاً یک‌جور «غرور در جای غلط واقع‌شده» داشتم.

اگه چیزهایی رو که الان می‌دونم و می‌دونستم، احتمالاً همه‌چیز فرق می‌کرد.

بیشتر بخوانید: موتور ایده یابی انیمیشن را با ۸ راهکار ساده روشن کنید!
بیشتر بخوانید: نویسنده ای که از پیشخدمتی به نویسنده ای موفق تبدیل شد

 

نظر (4)

  1. راحله

    واقعا هم ترس داره فیلمنامه نویسی???

  2. میترا آرمان (گرافیست)

    Thank You 🙂

  3. میترا آرمان (گرافیست)

    Thanks 🙂

  4. سمیه بابازاده

    دستمریزاد. خوندن مقاله به همراه شنیدن پادکست لذت اون رو چند برابر میکنه

دیدگاه خود را اینجا قرار دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دسته بندی ها

پر امتیازترین محصولات

فیلدهای نمایش داده شده را انتخاب کنید. دیگران مخفی خواهند شد. برای تنظیم مجدد سفارش ، بکشید و رها کنید.
  • عکس
  • شناسه محصول
  • امتیاز
  • قیمت
  • در انبار
  • موجودی
  • افزودن به سبد خرید
  • توضیحات
  • محتوا
  • عرض
  • اندازه
  • تنظیمات بیشتر
  • ویژگی ها
  • ویژگی های سفارشی
  • زمینه های دلخواه
برای پنهان کردن نوار مقایسه ، بیرون را کلیک کنید
مقایسه