انیمیشن شاهزاده خانم مونوکه و روحِ جنگل
27 اسفند 1399 1402-03-04 11:48انیمیشن شاهزاده خانم مونوکه و روحِ جنگل
انیمیشن شاهزاده خانم مونوکه و روحِ جنگل
توصیه می شود پیش از خواندن مقاله،این انیمیشن زیبا را ببینید
در اواخر دهه 70میلادی، هیائو میازاکی طرح هایی کشیده بود از داستان شاهزاده خانمی که با یک جانور در جنگل زندگی می کند. در سال 1994 استوری بورد آن را تهیه کرد.
روح بزرگ جنگل
در عهد باستان، بسیاری از سرزمین ها را جنگل های وسیعی پوشانده بود. جایی که از سال های دور اقامتگاه ارواح ِخدایان بود. در آن روزگار، انسان و دیو در کنار هم زندگی می کردند.
با گذشت زمان، بسیاری از جنگل های وسیع نابود شدند. جنگل هایی که باقی ماندند، توسط دیوهای غول پیکری محافظت می شدند. که با تمام وجود به روح بزرگ جنگل وفادار بودند. این، آغازی برای به وجود آمدن خدایان و اهریمنان شد.
نفرینی برای آشیتاکا
یکی از این اهریمن ها به نام ناگو، به روستای ایمشی حمله می کند. آخرین شاهزاده ی ایمشی، آشیتاکا، پیش از رسیدن به روستا او را می کشد. اما در این حمله زخمی می شود، زخمی که به او قدرت فوق انسانی می بخشد که با پخش شدن آن در خون آشیتاکا او را به کشتن می دهد.
سفر آشیتاکا به جنگل
مردم ایمشی فکر می کنند این زخم، نفرینی ست که به آن ها آسیب می زند. آشیتاکا، آن جا را ترک می کند و راهی جنگل می شود.
او در این سفر، با گرگ ها، میمون ها، خوک های وحشی و در نهایت با خدای زندگی و مرگ آشنا می شود. در کنار این جنگل شهری به نام شهرآهن، قرار دارد. خانم ایبوشی که رهبر شهر است، در جستجوی آهن به جنگل آسیب وارد می کند.
در طول داستان مشخص می شود که ناگو، اهریمنی که آشیتاکا را زخمی کرده با اسلحه هایی که مردم شهرآهن ساخته اند زخمی شده است.
سان، دخترِ جنگل
آشیتاکا بارها تلاش می کند بین مردم شهرآهن و جنگل آشتی برقرار کند که به در بسته می خورد. او با سان آشنا می شود، دختری که سال ها بین گرگ ها بزرگ شده است و خود را انسان نمی داند.
سان سعی دارد خانم ایبوشی را بکشد، اما آشیتاکا جلوی هر دوی آن ها را می گیرد. سان که به هوش می آید، آشیتاکا به او می گوید که چه دختر زیبایی هستی! و سان به آشیتاکا اعتماد می کند.
خدای مرگ و زندگی
سان که باعث زخمی شدن آشیتاکا می شود او را نزد خدای مرگ و زندگی می برد. زخم درمان می شود ولی نفرین به قوت خود باقیست.
خانم ایبوشی می خواهد خدای مرگ و زندگی را بکشد و سر آن را به امپراتور هدیه بدهد. چون او قول داده که در این صورت از شهرآهن محافظت کند.
با وجود تلاش های آشیتاکا، خانم ایبوشی موفق می شود اما باعث می شود نفرین بزرگ تری در سرزمین پخش شود. در نتیجه جنگل نابود می شود.
نفرین از بین می رود
آشیتاکا و سان، سر را پس می گیرند و به خدای مرگ و زندگی پس می دهند. خدای مرگ و زندگی، روی زمین می افتد و ذوب آهن خانم ایبوشی را نابود می کند، طولی نمی کشد که زمین شفا پیدا می کند. گل ها را رشد می کنمد. طبیعت سرسبز باز می گردد. نفرین آشیتاکا هم از بین می رود.
فضاسازی « شاهزاده خانم مونوکه»
او در تصویری کردن ایده های اولیه اش با مشکلاتی مواجه شد چرا که بسیاری از المان های تصویری این داستان را پیش از آن در انیمیشن همسایه ام توتورو استفاده کرده بود.
در سال 1995 ماساشی آندو، از همکاران انیماتور میازاکی، در طراحی استوری بوردها به کمک او آمد.
آن ها به همراه گروهی از مدیران هنری و انیماتورها، برای الهام گرفتن و طراحی فضای داستان، سه روز را در جنگل هایی قدیمی و کوه هایی در جزیره ی « هنشو » گذراندند.
یک تولید پُر زحمت
در نیمه های سال 1995 تولید این انیمیشن شروع شد؛ هیائو میازاکی شخصا بر تک تک 144هزار سلولوئید طراحی شده برای این اثر نظارت کرد و بخش هایی از هشتادهزارتای آن ها را خودش نقاشی کرد.
هیائو میازاکی می گوید: « فکر کنم انیماتورها را با این فیلم حسابی خسته کردم. می دانستم که این اتفاق می افتد، اما احساس می کردم که باید این کار را بکنیم.
اما وقتی ساخت فیلم تمام شد، دیدم آن را درک نمی کنم؛ با خودم گفتم که این چه فیلمی است که من ساخته ام!
ابتدا به این نتیجه رسیدم که این فیلم را بچه ها نباید تماشا کنند، اما در نهایت فکر کردم که این فیلمی است که بچه ها حتما باید تماشا کنند؛ بزرگترها آن را درک نمی کنند، اما بچه ها می فهمندش.
پس باز هم بچه ها به کمک آمدند. دوباره توانستم بروم سراغ فیلم بعدی!»
توجه:
خشونت جاری در بعضی از صحنه های فیلم، بزرگسالانی را که برای بار اول پای این کارتون می نشینند هم شوکه می کند.
یک انیمیشن پُرخرج
شاهزاده خانم مونوکه پرخرج ترین انیمیشن استودیو جیبلی است. این فیلم در اکران خود در ژاپن، گیشه ی خیلی خوبی داشت و در صدر جدول پرفروش ترین فیلم های تاریخ سینمای این کشور، جایگزین ای.تی شد؛ رکوردی که چند وقت بعد فیلم تایتانیک ازآن خود کرد.
راجر ایبرت این فیلم را به عنوان ششمین فیلم برتر سال 1999 انتخاب کرد.
NO Cuts
میراماکس حق پخش فیلم در آمریکای شمالی را خرید؛ هاروی وینستین، رئیس میراماکس در ملاقات با میازاکی خواست اجازه ای تدوین مجدد فیلم را بگیرد که در جوابش، تهیه کننده ی فیلم برایش یک شمشیر سامورایی فرستاد به همراه کاغذی که روی آن نوشته شده بود: !NO Cuts
نه به بازنشستگی
میازاکی قصد داشت با این فیلم خود را بازنشسته کند، اما موفقیت عالی فیلم او را ترغیب به ساخت انیمیشن بعدی اش، شهر اشباح کرد.
مرجع : برای تکمیل این مقاله از مجله ۲۴، شماره ۵۵ کمک گرفتیم.
بیشتر بخوانید: لاپوتا؛قلعه ای در آسمان
بیشتر بخوانید: پورکو روسو، ملاقات در هتل آدریانو
بیشتر بخوانید: چیهیرو در شهر اشباح