اولین انیمیشن طولانی کمپانی دیزنی

همان طور که می دانید انیمیشن « سفید برفی و هفت کوتوله » در سال 1937 ساخته شد. بسیاری معتقدند این انیمیشنِ محصول کمپانی والت دیزنی، تا به حال باشکوه ترین روایتی است که در سینما از آن به نمایش در آمده است.

دیوید هند با ساخت « سفید برفی و هفت کوتوله » اولین انیمیشن طولانی از مجموعه انیمیشن های کلاسیک والت دیزنی را کارگردانی کرده است.

داستانِ ساخت این انیمیشن از جایی شروع می شود که”والت دیزنی” تمامی انیماتورهای خود را جمع می کند و به بقیه ی همکاران نیز می گوید که می خواهد انیمیشنی بلند بسازد.

آنها در جواب می گویند که امکان پذیر نیست و فقط می تواند بیشتر از 8 دقیقه باشد. در نهایت تصمیم شرکت “والت دیزنی” به سرانجام رسید و یک فیلم بلند بر اساس داستان « سفیدبرفی و هفت کوتوله » تولید شد. مدت 3 سال ساخت این انیمیشن به طول انجامید.

در سال 1989 این فیلم به فهرست گنجینه ملی فیلم آمریکا اضافه شد و از نگاه انجمن فیلم آمریکا ، یکی از 10 فیلم انیمیشن برتر جهان است.

افسانه ی سفیدبرفی

ملکه‌ای در میانه ی  زمستان کنار پنجره‌ای نشسته بود و مشغول قلاب‌دوزی از روی طرحی از جنس درخت آبنوس بود که انگشتش را زخمی می‌کند. او با دیدن خون آرزو می‌کند که دختری به سفیدی برف و لبانی به سرخی خون و مو وچشمانی به سیاهی قالب درخت آبنوس که در دستانش بود داشته باشد.

سال بعد دختری با همان ویژگی‌ها که ملکه آرزو کرده بود به دنیا می‌آید ولی ملکه هنگام وضع حمل می‌میرد. پادشاه برای نگه داری از فرزندش دوباره ازدواج می کند.

روزی از روزها اعلام می شود، پادشاه، پدر سفیدبرفی ناپدید شده است. سفیدبرفی که پیش از این، مادر خود را از دست داده، تحت حکومت مادرخوانده ی بد ذات خود قرار می گیرد.

مادر خوانده، تصمیم می گیرد برای بقای ثروت و حکومتش با شاهزاده ای از سرزمین دور ازدواج کند. اما سفیدبرفی به حدی زیباست که ترسی بزرگ به دلش می اندازد. نکند،شاهزاده عاشق سفیدبرفی بشود؟

آینه پیش از این به سوال ملکه پاسخ داده بود که زیباترین زن روی زمین کیست؟

ملکه می دانست سفیدبرفی روزی تمام قدرت او را می گیرد چرا که زیبایی صورتش همه را مجذوب خودش می کند. در حالی که از زیبایی قلب او خبر نداشت!

سفیدبرفی و جنگل

ملکه به یکی از مامورهایش دستور می دهد او را بکشد و قلبش را برای او ببرد. اما مامور، دلش به رحم می آید و قلب حیوانی را برای ملکه می برد.

سفیدبرفی به دنبال پناهگاه، خانه ای را پیدا می کند که گویا صاحبانش نیستند. به هنگام غروب، هفت کوتوله که در معدن الماس کار می کردند به خانه برمی گردند. سفید برفی همراه آن ها زندگی می کند.

ملکه دوباره از آینه می پرسد زیباترین زن روی زمین کیست؟ و این چنین مطلع می شود که سفیدبرفی هنوز زنده ست.

خود را به شکل پیرزنی دوره گرد در می آورد و با تعارف سیبی قرمز و سمی ، او را به خوابی عمیق فرو می برد.

هفت کوتوله سفیدبرفی را به جنگل بردند و برای او تختخوابی از طلا و شیشه ساختند. روزی همان شاهزاده از جنگل عبور می کرد که سفیدبرفی را می بیند. با بوسه ی از روی عشق و محبت حقیقی، سفیدبرفی بیدار می شود.

فیلم « آینه آینه »

فیلم سینمایی آینه آینه « mirror mirror » اقتباسی از این افسانه قدیمی است. آینه آینه را تارسم سینگ در سال 2012 در ژانر کمدی و رمانتیک فانتزی ساخته است.

این فیلم اقتباسی وفادارانه از نسخه ی برادران گریم یا والت دیزنی به شمار نمی رود، اما داستانی مستقل و دور از افسانه هم نیست.

جولیا رابرتز در این فیلم به خوبی از عهده اجرای شخصیت خبیث ملکه برآمد. رابرتز نشان داده که می تواند از پس نقش های منفی هم به خوبی نقش های مثبت برآید و نیازی نیست که حتماً نقش های کمدی به او دهند تا با آن لبخندش، فیلم را از منجلاب نجات دهد!

در اولین صحنه ای که او را می بینیم پیراهن نارنجی رنگ فوق العاده ای به تن دارد و روی یک تخت صدف شکل نشسته که مانند پس زمینه ای برای قاب گرفتن لباس عمل می کند. در ابتدای فیلم رابرتز سرزمینی را به ما معرفی می کند که خودش ملکه ی آن است.

فیلم چشمان شما را به مجلس مجلل و باشکوه خیال میهمان می کند و یک بازی هم برای ذهنتان ترتیب دیده تا همینطور که عناصر داستان به هم بر می خورند و سر راه هم قرار می گیرند، آنها را در جای مناسب قرار دهید!

سفید برفی کوچک به دستور ملکه  تا 18 سالگی در قصر زندانی است. حکومت دچار بحران اقتصادی می شود. دستیار و خزانه دار ملکه، برایتون به او خبر ورشکستگی اش را می دهد. این اتفاق در بدترین زمان ممکن پیش آمده است.

لیلی کالینز دختر شیرین و معصومی ست، اما جولیا رابرتز با این ملکه ی مستبد و متکبری که تصویر کرده توجه بیننده را بیشتر به خود جلب می کند.

تنها کارگردانی مانند تارسم سینگ آینه را در چنین موقعیت خاص و جالبی – روی یک بنای عجیب و غریب میان یک دریاچه – قرار می دهد. ملکه هرگز از تصویر خود نمی پرسد حق با چه کسی است و به همین خاطر هم از شنیدن پاسخ اجتناب ناپذیر این سؤال معاف می شود، اما غرور و وحشت ملکه از پیر شدن و بالا رفتن سن اش صحنه هایی برای درخشیدن بازی رابرتز فراهم می کند.

فیلم سفید برفی و شکارچی

در سال 2012 دو اقتباس از این افسانه ساخته شد، اولی فیلم آینه آینه اقتباسی کمدی و دومی فیلم سفیدبرفی و شکارچی با بازی کریستین استوارت در ژانر اکشن.

پیتر تراورس که از فیلم بدش نیامده، نوشته است:

« ما به صدای توی آینه احتیاجی نداریم که به ما بگوید کدام یک از این سفیدبرفی های جدید بهتر است؛ سفیدبرفی و شکارچی به شکل واضحی بهتر از آینه آینه است.

روپرت ساندرز کارگردان سفیدبرفی و شکارچی، با ساخت تیزرهای تبلیغاتی و بازی های ایکس باکس کسب تجربه کرده است و فیلم اولش از جهت تصویری فوق العاده است؛ نه مثل تصاویر شنگول احمقانه ی کارت پستالی آینه آینه که لیلی کالینز در آن نقش یک سفیدبرفی غیر تهدیدآمیز را بازی می کند و جولیا رابرتز در آن در نقش ملکه ی شرور فقط پرسه می زد.

اقتباس ساندرز از این قصه ی پریان کلاسیک به همان تیره و تاری است که برادران گریم در اصل می خواستند باشد. در این فیلم تاریکی ای وجود دارد که به روح آدم نفوذ می کند.»

بیشتر بخوانید: کارآگاه هلمز، اقتباسی برای همیشه

بیشتر بخوانید: چه کسی قلمرو هابیت ها را کشف کرد؟

بیشتر بخوانید: باد می وزد! آخرین اثر هیائو میازاکی

بیشتر بخوانید: آنه شرلی با موهای قرمزِ هویجی و ذهن خیال پرداز

بیشتر بخوانید: شازده کوچولو