ماجراهای تن تن
10 آذر 1400 1402-03-04 12:09ماجراهای تن تن
هرژه ، نویسنده ی تن تن ، دوران دبستانش با جنگ همزمان بود.او گوشه ی کتاب هایش نقاشی آدم ها و سربازان درگیر جنگ جهانی را می کشید و این طوری در زمان جنگ برای خودش انگیزه و امید ایجاد می کرد.
راز جوانی تن تن چیست؟
یک دانشمند خوره ی تن تن مقاله ای نوشته و گفته از آنجایی که کله ی مبارک تن تن در داستان هایش حداقل 50 بار ضربه جدی خورده،او هیچ وقت ضربه مغزی نشده! ممکن است غده هیپوفیزش دچار مشکل شده باشد و به همین دلیل رشدش متوقف شده و بزرگ نمی شود.
هرژه به سفر نرفت اما همه را به سفر برد!
هرژه عاشق سفر بود و اصلا به همین دلیل خبرنگار شد، اما هیچ وقت نتوانست جهان را بگردد، اما دست روزگار او را به سمتی سوق داد که همه ی دنیا را از طریق قصه های تن تن جهانگرد کند.
عشق ابدی به نام میلو
می دانستید میلو، نام اولین عشق هرزه بود که روی سگ تن تن گذاشت تا او را ابدی کند؟! و کاپیتان هادوک، یکی از همکاران خوب هرژه بود و کارآگاه های دوقلو، در عالم واقعی پدر و عموی هرژه بودند.
والت دیزنی به تن تن گفت:نه!
هرژه در سال 1948 هقت جلد از کتاب های تن تن و میلو را برای کمپانی دیزنی فرستاد، اما دیزنی که سخت مشغول ساخت سیندرلا بود، دست رد به سینه تن تن زد و گفت نمی تواند انیمیشن تن تن را بسازد.
وسواس همیشه بد نیست!
آیا می دانستید همه ابزارآلات و وسایل در کتاب های تن تن و میلو از روی کاتالوگ طراحی شده اند؟! هرژه که بسیار وسواس علمی داشت برای نوشتن هر داستان مدت ها جست و جو می کرد تا طراحی هایش درست و علمی باشند، آن هم وقتی گوگل نبود.
تن تن را صدا کنیم بهروز؟!
سال های خیلی دور، که شما یادتان نیست! مجله ی کیهان بچه ها در ابتدای چاپ داستان های دنباله دار تن تن را بومی کند! و به همین دلیل اسم اولین تن تن ایرانی در کیهان بچه ها، بهروز نوشته شده است!
روحیه تیمی داشته باشید!
هرژه وقتی معروف شد و دستش به دهانش رسید! شرکتی به نام خود ثبت کرد و از همه جوانان خلاق و حرفه ای درخواست کرد تا در نوشتن تن تن کمکش کنند. از جمله متخصصین هوانورد و فضانورد.
تن تن نژادپرست است؟
امروزه خیلی ها می گویند داستان های تن تن نژادپرستانه است. اما در حقیقت تن تن زمانی متولد شد که معیارهای اخلاقی متفاوت بود.
داستان تن تن
تن تن روزنامه نگار جوان به همراه سگش اسنویی مشغول گشتن در بازارچه خیابانی است که از دست فروشی کشتی کوچکی به نام یونیکورن را با قیمت پایین می خرد. اما در همین لحظه آقای ساخارین و بارنابی از راه می رسند و اصرار می کنند تا کشتی را از تن تن بخرند.
تن تن زیربار نمی رود و کشتی را با خود به خانه می برد. در طی دعوای اسنویی و گربه همسایه ،کشتی به زمین می افتد و می شکند و طوماری از داخل آن بیرون می افتد. تن تن به مارلین اسپایک، عمارت اجدادی هادوک می رود و متوجه می شود که دو کشتی دیگر نیز شبیه این کشتی وجود دارد.
کاپیتان هادوک
کمی بعد همدستان ساخارین تن تن را می دزدند و به کشتی خودشان می برند. تن تن در مرز فرار می کند و در کابینی با کاپیتان هادوک روبرو می شود. کاپیتان هادوک هوش و حواس درستی ندارد و خیلی به یاد ندارد که چه بلایی به سرش آمده است.
تن تن، هادوک و استویی خودشان را به عرشه می رسانند و با قایق نجات فرار می کنند. ساخارین افرادش را به دنبال آن ها می فرستد، اما تن تن خودش را به هواپیما می رساند و سوار بر آن فرار می کند. تن تن و همراهانش به مراکش می رسند، اما هواپیما در صحرا سقوط می کند.
سه طومار
گرما و کمبود آب سبب می شود تا کم کم اثر الکل از سر هادوک بپرد و به تدریج سال های گذشته را به خاطر آورد. سر فرانسیس هادوک، در قرن هفدهم کاپیتان کشتی یونیکورن بوده است.
کشتی او مملو از جواهرات است و مورد حمله دزدان دریایی به سرکردگی راکام سرخ پوش قرار می گیرد. بعد از جنگی سخت و خونین هادوک تصمیم می گیرد به جای تسلیم جواهرات به دزدان، کشتی اش را غرق کند.
او بعد از بازگشت به خانه سه کشتی مشابه می سازد و طومارهایی در آن ها قرار می دهد که با کنار هم گذاشتن آن طومارها محل کشتی غرق شده به دست می آید.
در مراکش
در مراکش تن تن و کاپیتان هادوک در می یابند که کشتی ها در دست عمربن سلاد بزرگ است که آن ها را در محفظه های شیشه ای ضدگلوله نگه می دارد.
ساخارین در عمارت بن سلاد نمایشی برپا می کند که خواننده اپرا، بیانکا در آن به اجرای نمایش می پردازد. ساخارین از فرصت استفاده می کند و سراغ کشتی ها می رود، اما تن تن و هادوک او را تعقیب می کنند.
ساخارین با طومارها فرار می کند. تن تن به اروپا می رود و ساخارین را تحت تعقیب پلیس قرار می دهد. ساخارین با ورود به بارانداز با هادوک درگیر می شود و نبرد آن ها به بالای جرثقیل بارانداز کشیده می شود.
در این میان مشخص می شود که هادوک و ساخارین فرزندان راکام سرخ پوش هستند. سرانجام هادوک پیروز می شود و ساخارین توسط تامپسن و تامپسون دستگیر می شود.
با به دست آوردن سه طومار، تن تن و هادوک می فهمند که مکان موردنظر در راهروی عمارت مارلین است. آن ها در سرداب قسمتی از کنج گم شده را پیدا می کنند و این سرنخی است برای آن ها تا به محل واقعی یونیکورن غرق شده برسند. آن دو بر این باورند که به ماجراجویی شان ادامه بدهند.
فیلمنامه نویسان: استوین موفات، ادگار رایت
کارگردان: استیون اسپلبرگ
تهیه کننده: پیتر جکسون
موسیقی: جان ویلیامز
این بلاگ را از مجله فیلم نگار، شماره ی 111 برداشتیم.